Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «صدای ایران»
2024-04-28@00:44:01 GMT

روش درست کردن مرغ شکم پر بدون فر 

تاریخ انتشار: ۱۹ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۲۲۲۳۵

روش درست کردن مرغ شکم پر بدون فر 

صدای ایران مواد لازم: مرغ درسته با پوست : حدود 2 کیلوگردو : 5 عدد درشت خرد شدهآلو  بخارا : 12 عددگوجه  فرنگی : 2 عددلیمو : 1 عددپیاز: 1 عدد بزرگهویج : 1 عددسیر : 2 حبهنعنا خشک :یک قاشق غذا خوریزرشک شسته شده : یک قاشق غذاخوری سرپرنمک ، فلفل و زرد  چوبه :به میزان لازمزعفران پودر شده : یک چهارم قاشق چایخوریرب  گوجه  فرنگی : یک قاشق غذا خوریآب  نارنج یا آب غوره : یک قاشق غذا خوری
طرز تهیه مرغ شکم پر مجلسی:
ابتدا باید مرغ را تمیز کنید و بدون اینکه به پوست رویی آن صدمه ای بزنید چربی و مواد داخل شکم مرغ را خارج کنید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


بعد آن را خوب بشویید و در آبکش قرار دهید تا آب اضافه آن گرفته شود.
در این فاصله به سراغ مواد داخل شکم مرغ میرویم . گوجه فرنگی را حلقه حلقه برش بزنید. پیاز را از وسط نصف کنید و داخل قابلمه ای کوچک مقداری روغن بریزید و روی حرارت قرار دهید تا روغن داغ شود.
بعد نصف پیاز را به صورت خلالی خرد کنید و داخل روغن تفت دهید تا طلایی رنگ شود. سپس یک حبه سیر را رنده کنید و به پیاز اضافه کنید و کمی تفت دهید.
بعد ز رشکهای شسته شده را اضافه کنید و به مدت یک دقیقه تفت دهید . مراقب حرارت زیر قابلمه باشید تا ز رشک ها نسوزند.بعد نعنا خشک را اضافه کنید و کمی تفت دهید . بعد از کمی تفت دادن گردو ها و 7 عدد آلو را به بقیه مواد تفت داده شده اضافه کنید و یک دقیقه دیگر تفت دهید و بعد حرارت را خاموش کنید.
مرغ شکم پر با قابلمه  
نحوه مزه دار کردن مرغ
در مرحله بعد به سراغ مزه دار کردن مرغ میرویم که آب آن کاملا گرفته شده . با یک چاقوی تیز از داخل شکم مرغ در قسمت سینه چند برش ایجاد میکنیم که حالت کانالی شکل پیدا کند به طوری که به قسمت رویی مرغ آسیبی نزند.
بعد داخل شکم مرغ و قسمت هایی که شیار ایجاد کردیم نمک می مالیم .لیمو را از وسط نصف کنید و آب نصف آن را داخل شکم مرغ بریزید.و چند ورق گوجه را در کف شکم مرغ بچینید و در آخر موادی را که برای داخل شکم مرغ تفت دادیم را داخل شکم مرغ میریزیم.سپس روی آن چند ورق دیگر گوجه فرنگی و مقداری آب لیمو میریزیم.
با یک نخ و سوزن تمیز و ترجیحا مخصوص آشپزی شکم مرغ را میدوزیم. بعد پاهای مرغ را از دو طرف ببندید و به هم متصل کنید.
اینبار سطح رویی مرغ را کاملا با نمک آغشته کنید.
روش درست کردن مرغ شکم پر
قابلمه ای مناسب را روی حرارت قرار دهید و مقداری روغن داخل آن بریزید و وقتی روغن داغ شد نصف دیگر پیاز را داخل آن خلال کنید تا نرم و سبک شود. سیر را هم خرد کنید و به پیاز در حال تفت اضافه کنید . کمی که پیاز و سیر را تفت دادید در گوشه ای از قابلمه جمع کنید و مرغ را داخل قابلمه بگذارید تا سرخ شود. وقتی یک طرف مرغ سرخ شد آن را برگردانید تا سمت دیگر آن هم سرخ شود.
بعد از سرخ شدن مرغ به آن نمک ، فلفل و زرد چوبه اضافه کنید و داخل قابلمه 2 لیوان آب جوش بریزید . هویج را حلقه کنید و در اطراف مرغ داخل قابلمه بریزید .
5 عدد آلوی مانده را هم داخل قابلمه بریزید.نصف لیمو را به صورت حلقه ای برش بزنید و به همراه بقیه حلقه های گوجه فرنگی مانده روی مرغ قرار دهید.
دقت کنید تا حلقه های لیمو (LEMON) داخل قابلمه نیفتد.در قابلمه را میگذاریم و صبر میکنیم تا مرغ نیم ساعت بپزد.
در این فاصله سس مرغ را آماده میکنیم.
قابلمه ای را روی حرارت قرار میدهیم و مقداری روغن داخل آن میریزم و یک قاشق رب گوجه را داخل آن سرخ میکنیم ، بعد به آن یک قاشق غذا خوری آب نارنج و یا آب غوره به همراه کمی نمک و یک فنجان آب جوش اضافه میکنیم و منتظر می مانیم تا سس به جوش بیاید.بعد از قل خوردن سس ، زعفران سائیده شده را به آن اضافه کنید و بگذارید تا کمی بجوشد.
مرغ شکم پر
برداشتن لیمو ها از روی مرغ
بعد از نیم ساعت زمانی که از پخت مرغ گذشت در قابلمه را باز کنید و لیموها را از روی مرغ بردارید و دور بریزید .گوجه را داخل آب مرغ بریزید. مرغ را زیرو رو کنید و دقت کنید تا پوست مرغ پاره نشود.
حالا سسی را که آماده کرده بودید به فرچه به تمام سطح رویی مرغ بمالید و اضافه سس را داخل آب مرغ بریزید و اجازه دهید مرغ با حرارت کم یک ساعت دیگر هم بپزد.
بعد پخته شدن مرغ ، آن را از قابلمه خارج کنید و با روغنی که داخل سس مرغ داخل قابمله است روی مرغ را با فرچه چرب کنید و بگذارید داخل فر از قبل گرم شده تا به مدت 5 تا 10 دقیقه مرغ گریل شود و پوست روی آن برشته شود. ( فر بالا را روشن کنید).
مرحله نهایی و تزیین مرغ
مرغ آماده شده شکم پر را داخل ظرف مورد نظر بریزید و با آب مرغ و کمی خلال پسته و بادام تزیین کنید.در هنگام سرو نخ را هم از مرغ جدا کنید.
نکات تکمیلی در مورد مرغ شکم پر
مرغ شکم پر جزو غذای محلی - مازندرانی میباشد
زمان آماده سازی مواد اولیه و مایحتاج آن حدودا 30دقیقه
و زمان پخت و انتظار آن در حدود 2 ساعت میباشد .
مرغ شکم پر را می توانید در وعده نهار - شام - سرو کنید .
همچنین میتوان در ماه رمضان به عنوان سحری - افطار - میل کرد .
توجه نمایید مقدار مواد اولیه و دستور تهیه برای 6 نفر مناسب میباشد .

منبع: صدای ایران

کلیدواژه: مرغ غذا آشپزی آموزش اضافه کنید داخل شکم مرغ داخل قابلمه یک قاشق غذا مرغ شکم پر قرار دهید تفت دهید داخل آن روی مرغ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۲۲۲۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!

      داستان کوتاه

      مریم رحمَنی

       یک چیز سنگینی پرت شد توی حیاط. درست زیر پنجره‌ی اتاق خواب. از خواب پریدم و اولش فکر کردم خوابی دیده‌ام.مثل وقت‌هایی که خواب می‌بینم و بلافاصله بعد از بیدار شدن دنیای خواب و بیداری را نمی‌توانم از هم تفکیک کنم.

   پرده‌ی پنجره را کنار زدم و توی تاریکی مطلق حیاط هیچ چیز ندیدم. بی‌اختیار دست کشیدم به تشک تخت و دستم که به جسم گرم جمشید خورد، بی که برگردم و نگاهش کنم، پتو را کشیدم تا زیر چانه‌ام و سعی کردم دوباره بخوابم. چشم‌هایم بسته نمی‌شد و مدام تصویر مردی قوی هیکل می‌آمد جلوی چشمم که با نقاب مشکی و چاقوی تیز توی دستش بالای سر من و جمشيد ایستاده و... . هی چشم‌هایم را باز می‌کردم و سعی می‌کردم با تکان خوردن جمشيد را بیدار کنم، اما حالا بعد از گذشت یازده سال دیگر فهميده بودم این شکل خروپف کردن پشت سرش خواب عمیقی است که با این تکان‌ها، حتی با افتادن احتمالا یک هیکل درشت مردانه توی حیاط نمی‌شود بیدارش کرد. 

  نور چراغ توی حیاط هی خاموش و روشن می‌شد و داشتم فکر می‌کردم کاش برای عوض کردنش بیشتر پافشاری کرده بودم یا لااقل خودم می‌رفتم یک لامپ می‌خریدم و خودم عوضش می‌کردم، حالا مگر عوض کردن یک لامپ چقدر کار دارد که من این چیزها را بیاندازم گردن جمشید و او هم هربار با گفتن جمله‌ی "چقدر جدیدا حساس شدی"، از زیرش شانه خالی کند و مثلا بگوید فعلا که نور دارد! 

  لای پنجره باز بود و سوز تندی می‌آمد توی اتاق که برای هوای اردیبهشت ماه زیادی سرد بود. بالاپوشم را از روی پشتی صندلی برداشتم و انداختم روی دوشم. 

   برگ‌های درخت اکالیپتوس توی خیابان که نصفش کشیده شده بود توی حیاط خانه‌ی ما، همین‌طور داشتند تکان می‌خوردند و یک صدای خش‌خش ریزی توی هوا می‌رقصید. 

   بوی دود سیگار از کنار بینی‌ام رد شد و بی‌هوا سرم را بالا گرفتم و دنبال ماه توی آسمان گشتم. در هوای آلوده‌ی مرکز شهر و وسط این‌همه شلوغی کمتر پیش‌ می‌آید ماه را گوشه‌ای از آسمان ببینم. با زن همسایه‌ی طبقه‌ی بالا که آمده بود دم پنجره و سیگار می‌کشید چشم تو چشم شدم. سرم را به علامت سلام تکان دادم و بالاپوشم را از دو طرف هی کشیدم فقط برای اینکه کاری کرده باشم. چون آن‌قدرها که تصور می‌کردم باد سردی نمی‌وزید. 

-شما هم خواب‌تون نمیاد؟ 
- یه صدایی از توی حیاط شنیدم، اومدم پی‌اش! 

هم‌زمان گوش تیز کردم که صداهای اطرافم را به‌خاطر بسپارم. 

- من هیچ صدایی نشنیدم! 
-مطمئنید؟ صدای وحشتناک افتادن یه چیزی از پشت بوم بود.
 
کلمه‌ی پشت بام در لحظه روی زبانم چرخید وگرنه اصلا چه می‌دانستم آن "چیز" احتمالا سنگین از کجا افتاده روی زمين. 


به شازده کوچولو فکر کردم و دوباره فکر کردم آن صدا برای شازده کوچولو بودن زیادی بزرگ بود. 

زن گفت: چای یا قهوه می‌خورید؟ 
گفتم: این موقع شب نه! خوابم می‌پرد و تا صبح باید داستان‌سرایی کنم! 
از حرف خودم خندیدم و گمان کردم حرف بامزه‌ای زده‌ام، چهره‌ی بی‌تفاوت زن از آن فاصله و زیر نور کم رمق ماهی که اصلا نمی‌دانستم کجاست خنده‌ام را جمع کرد و دوباره بالاپوشم را از دو طرف کشیدم به خودم. 

زن گفت: شب‌ها خیلی طولانی‌اند. 
و دیدم که سیگار دیگری روشن کرد. روی نیمکت کهنه‌ی وسط حیاط نشستم تا راحت‌تر بتوانم به حرف‌هایش گوش کنم. گردنم درد گرفته بود.
-شاید بهتر باشد از اول غروب دیگر چای یا قهوه نخورید! 

-پس چکار کنم؟ 
- من و همسرم فیلم می‌بینیم. گاهی بازی می‌کنیم. منچ و مارپله. 

دوباره خندیدم و دوباره خنده‌ام را و بالاپوشم را جمع کردم. 
- فیلم‌های توی خیابان را هر روز می‌بینم. فیلم زندگی خودم را هرشب مرور می‌کنم. فیلم به چه کارم می‌آید. 

داشت لابلای برگ‌های اکالیپتوس دنبال چیزی می‌گشت. 
- ها... بیا... اومد بالاخره

-چی اومد؟ 
-ماه! خودتم داشتی دنبالش می‌گشتی.

از روی نیمکت بلند شدم و آمدم نزدیک ساختمان روی پنجه‌ی پا و دیدمش. عینکم را نزده بودم و چیزی که می‌دیدم مجموعه‌ای ابری از نور زرد بود. خب همین هم غنیمت بود. اینکه من درست نمی‌دیدمش دلیل بر درست نبودنش نبود. 

-قشنگه.. نه؟ 
-خیلی 

-فکر کن یه چیز گرد خیلی بزرگ وسط آسمون همینجور معلق وایساده، خود تو هم روی یه چیز گرد خیلی بزرگِ معلق وایسادی! اون تو رو نگاه می‌کنه، تو اونو. 

صدای گوشخراش یک موتور سیکلت برای چند لحظه ارتباط کلامی ما را قطع  کرد. 

دستم را گذاشتم پشت گردنم و پرسیدم: شما صدای افتادن چیزی را از آسمان نشنیدید؟ 
- شاید شازده کوچولو بوده و با صدای بلندی خندید. آن‌قدر صدای خنده‌اش بلند شد که فکر کردم حتما جمشيد از خواب می پرد.
 
-برای صدای شازده‌کوچولو زیادی بزرگ بود آخه
-گفتی قهوه نمی‌خوری؟ 
حتی منتظر جوابم نماند. پنجره را بست و چراغ را خاموش کرد. 

یک برگ اکالیپتوس از روی زمين برداشتم و با دستم خردش کردم. بوی عجيبی دارد و هربار که همچین بوهایی به هم می‌خورد تصمیم‌های عجیبی برای خانه‌داری می‌گیرم. مثلا اینکه چند برگ ازش بچینم و ببرم خانه و شب‌ها دم‌نوش‌های خوشمزه درست کنم. یا این‌که فردا عصر حتما کیک هویج درست می‌کنم و برای همسایه‌ی طبقه‌ی بالا می‌برم و باهاش دوست می‌شوم. یا از این به بعد حتما توی قوری چای عناب می‌ریزم. 

برگ‌ها را از توی دستم ریختم کف حیاط. 

توی آشپزخانه صدای سوت کتری بلند شد. جمشيد با قیافه‌ی یک قاتل فراری نشسته بود پشت میز و یک صدای ممتد زشت را با جعبه‌ی خالی کبریت در می‌آورد و هی زیر لب می‌گفت انگار یه دسته غاز وحشی حمله کردن تو اتاق خواب! صدای کشیده شدن پایه‌ی صندلی از جایم پراند و جمشيد درست روی لبه‌ی درگاهی آشپزخانه رویش را به‌سمتم برگرداند و گفت: یادته گفته بودی وقتی بچه بودی یه دسته غاز وحشی از وسط کوچه‌تون رد شدن و تو ترسیدی؟ 

گفتم آره. اولین‌بار بود که یکی از بچه‌های کوچه داشت ماجرای قتل اميرکبير توی حمام فین رو تعریف می‌کرد. 

- و تو فکر کردی قاتل‌های امیرکبیر حمله کردن! 
قهقهه زد و محکم خورد به در آشپزخانه. از صدای کوبیده شدن در به دیوار تکان سختی خوردم و پشت گردنم تیر کشید. 

بعد خودش را جمع کرد و صورتش را جدی کرد و گفت:
-حق داشتی! حمله‌ی غازهای وحشی خیلی ترسناکه! 

قوطی نسکافه و جعبه‌ی چای کیسه‌ای کنار هم و هر دستم روی یکی‌شان. 
یا باید چای می‌خوردم یا یک قهوه‌ی فوری.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • راز خوشمزه شدن ماکارونی مجلسی
  • راز خوشمزه شدن ماکارونی
  • وقتی هوش مصنوعی از هر چیزی توپ درست کنه! (عکس)
  • کارشناس داوری: بازیکن پرسپولیس قبل از زدن گل اول خطا کرد
  • (ویدئو) نحوه درست کردن برنج پف کرده در خیابان‌های هند
  • علت چرخش مچ پا چیست؟
  • آدینه با داستان/ چی از آسمان افتاد؟!
  • طرز تهیه لوبیا پلوی اصیل شیرازی را اینجا بخوانید
  • کتف و بال مرغ را با این روش ویژه سوخاری کنید
  • نحوه درست کردن لیوان‌های سرامیکی + فیلم